مشق عشق

یه روزی می آیی و می بینی که آخر جاده یه نفر تنها ایستاده و منتظرته

مشق عشق

یه روزی می آیی و می بینی که آخر جاده یه نفر تنها ایستاده و منتظرته

گلی خوشبو رسید به دستم

روزگارم آبیست نه به اندازه ی آبی نگاهت ای دوست !

روزگارم سبزست نه به سر سبزی روزهای پر از خاطره و بارانی !

من نه آن شوق نگاهی که تو دادی به نگاهم دارم ...

و نه گرمی دو دستی که فشارد جانم ...

سفرت بخیر مسافر !

=================================


دیدن خط کلامت نیمه  شب خواب ربود از سر من // خواندن بندبند کلامت دیده کرده خونفشانم گل من


درد دوری و خاک سرد غربت  همه  را نیک ببخشم بازم //  شاید آن دوست نگاهش ببرد حال خماری بازم  






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد