تنها خیره مانده ام به جاده ای بی انتها تا بی نهایت ...
============================================
الان جوابی بر قلم ندارم خواهم گفت صدای گفته های قلبم را با تو
============================================
آمده ام تا بگویم جاده ی بی انتها که تو می گویی هیچ ندارم سراغ
جایی که دلدار باشد و یار، همیشه بی انتهاست
تو که تلاشی نمی کنی دست کم مرا پای نزن شاید که زور تیشه رسد بر کوه ی یاران
باز آمده بودم اما نه دیدم یادگاری از تو
نه حرفی، نه پیامی حتی ندیدم یک کنایه از تو
گفتم ای صنم، طاقتم را برده بی قراری
نگاهی از تو گفت بیایی یا نیایی من دورم از تو
تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم.
محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا . . .
از خونه ی ما نا امیدی ها سفر کرده
گویا دعاهای منه خسته اثر کرده
من لحظه ها را می شمارم تا رسد فردا